نویسنده : فاطمه حیدری
موضوع رمان : عاشقانه ،غمگین
خلاصه رمان : داستان در مورده دختری ساده ست برعکس این روزگـار….طناز از زمانی که خـودشو شناخت عاشق پسر خاله اش بود….
عشقه یه طرفش بالاخره بهش فهموند اونقدارم که فکر مـیکنه غریب و تنها نیست
نویسنده : فاطمه حیدری
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی،غمگین
خلاصه رمان : ازدواج سنتی ماهدخت و معین که به یک ازدواج پیچیـده و پر از سکوت تبدیل شـده. حضور برادر معین که باعث مـیشود دهان بستـه این پیوند بالاخره به اعتراض باز شود…
نویسنده : نیلا
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان : بگذار آن باشم که با تـو در کوهسار گـام بر مـی دارد ، بگذار آن باشم که با تـو در گلزار گل مـی چیند ، بگذار کسی باشم که احساس درون با او مـی گویی ، بگذار کسی باشم که بی دغدغه با او سخن مـی گویی ، بگذار کسی باشم که در غم سوی او مـی آیی ، بگذار کسی باشم
نویسنده : مهسا رمضانی
موضوع رمان : اجتماعی،واقعی
خلاصه رمان : مهتا دختری که دریک خانواده بستـه زندگی مـیکنه وبخاطر یک انتقام دزدیـده مـیشـه واین زندگیشو تغییرمـیـده..
نویسنده : شهلا سورانی
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان : داشتم دراگ اسب سفیـد خـوشکلم رو نوازش مـیکردم که ببرمش بیرون تـو علف های روستا بچره که صدای تیر اومد تـوجهی نکردم افسارش رو گرفتم با خـودم به سمت چمنزار مـیرفتم بعد رسیـدن دراگ رو آزاد کردم وخـودم سمت چشمه رفتم اینقدر آبش زلال بود که چشمای به رنگ شبم وموهای سیاه وبلند بیرون زده از روسری . . .
نویسنده : پروین س.ابراهیمی
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی
خلاصه رمان : دختری با روح زخمـی درست یک هفتـه مونده ب عروسیش فرار مـیکنه…فرار از دست مردی که قدرت دستشـه …پناه بردن ب خانواده ای معمولی که از قضا عروسی پسر بزرگ نزدیکه….
نویسنده : فاطمه حیدری
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی،غمگین
خلاصه رمان : رایحه بخاطر گذشتـهی پر از اشتباهش، تبدیل به دختری سرد و گوشـه گیر شـده که به هیچکس اجازه نزدیک شـدن بخـود را نمـیدهد. او بعد از اینکه به خانهی مادربزرگ دوستش اسباب کشی مـیکند، محیط گرم خانواده بهتدریج رایحه را عوض مـیکند.
نویسنده : آذردخت
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان : خدایا! سرم داشت مـیترکیـد.حتی فکرشم عذابم مـیداد چه برسه به عملی کردنش و انجام دادن این کـار فوق العاده سخت. آخه یعنی چی؟ چرا از بین این همه آدم من بایـد این کـار رو انجام بدم؟
نویسنده : مریم بوذری
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی
خلاصه رمان : پناه دختر يكى از ثروتمندترين مردان شـهر بخاطر ورشكستگى پدرش مجبور به ازدواج با شريك پدرش مى شـه
پناه ناراضى و آقاى خـودشيفتـه چطور مى تـونن از پس هم بر بيان
نویسنده : مهربانو
موضوع رمان : عاشقانه ، ازدواج اجباری
خلاصه رمان : سهیل مرد خشنی که اهل ازدواج نیست.مردی سرسخت که شب خاستگـاری از بهار شرط یه همخـونه بودن ساده رو مـیذاره اما بهار کـاری مـیکنه که….
تمامی حقوق مطالب برای اسکین 98 محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و توسعه توسط موزیک پارس