نویسنده : مریم محمدی تبار
موضوع رمان : عاشقانه ، گرگینه ، خون آشامی ،تخیلی
خلاصه رمان : نگاهشون رو دنبال کردم و به جناب مغرور جان رسیدم.
الهی….چقدر من دل تنگش بودم!هودادی …..مرد متفاوت……
نویسنده : سوگند دهکردی نژاد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان : داستان یک دختری که به همکلاسیش به اسم مسعود عاشق میشه و مسعو هم به اون عاشق میشه ولی ازبس هردو خیلی مغرور بودند که نمی تونند عشق خودشون رو ابراز کنند.
نویسنده : بهار قربانی
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان : داستان روایتگر زندگی (محسن)، پسری است که به دلایلی از شهر خود دور شده و
نویسنده : رضوان
موضوع رمان : عاشقانه ، جدید
خلاصه رمان : میلاد توی راه اون روزی که پروارو ترک کرده بود تصادف میکنه و خیلی خیلی مشکلات عجیبی سر راهش قرار میگیره اینم بگم که همونطور که من رو میشناسید از این چرندیات که فراموشی میگیره و عاشق کس دیگه ای میشه نمینویسم.قراره خیلی قوی پیش بریم.
نویسنده : زینب ایلخانی
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان : مهتا که بعد از به هم خوردن نامزدی با پسرعمویش به همراه مادر خود در عمارت سرهنگی بازنشسته که در بستر مرگ است کار می کنند،
نویسنده : فاطمه حیدری
موضوع رمان : غمگین
خلاصه رمان :در تراس باز میشود و عطر یغماست که میپیچد لا به لای سردیم…کنارم مینشیند…با لبخند نگاهم میکند…
نویسنده : فاطمه حیدری
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان :نگاه در چشمان بیمارش میدوزم! بغض را قورت میدهم اما نه نمیشود
همیشه باریدن یعنی زن زن یعنی همیشه باریدن!
نویسنده : noghre
موضوع رمان : تخیلی ،پلیسی ، هیجانی
خلاصه رمان : خوب دوستان گل تا اون جایی خوندید که هاله بعد از مرگ وحید ضربه بدی خورد و قصد داره از ایران خارج بشه ..هاله از ایران میره و درس میخونه دوستای خوبی پدا میکنه که باهاش صمیم هستن ولی هنوزم توی سوگ وحید خان نشسته…پیشنهاد های زیادی بهش میشه ولی قبول نمیکنه…
نویسنده : noghre
موضوع رمان : تخیلی، پلیسی، هیجانی
خلاصه رمان : داستانمون در مورد یه دختر از یه خانواده خوبه. یه دختر محترم و خانوم که خیلی لجبازی میکنه ولی همیشه وقار داره البته شیطنت های خاص خودش رو هم داره…یه دختر که عاشق هیجانه و این علاقه اش باعث شد با پلیس ها همکاری کنه که اتفاقی بیوفته که یه خلافکار عاشقش بشه.. اسم دختر قصه ما هاله است زیبا و چموش به قولی رام نشدنی…
نویسنده : باران
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان : اره …خنده داره …مخصوصا وقتی یکی با رفتنش کاری میکنه که به یک قدمی مرگ برسی بعد در کمال خونسردی بپرسه که دلخوری ازمن …انگار که با ماشینت تصادف کرده یا ناخواسته ناراحتت کرده و دعواتون شده ….تا این حد پیش پا افتاده …تا این حد بی اهمیت….خنده دار نیست به نظرت …
تمامی حقوق مطالب برای اسکین 98 محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و توسعه توسط موزیک پارس