نویسنده : فرزانه صغری
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان :
مثل همیشه وقتی از دانشگاه بیرون می امدیم یک راست بطرف کافی شاپی که نزدیک دانشگاه بود می رفتیم و با خوردن یک قهوه و
گفتمان کوتاه، انرژی دوباره می گرفتیم و به طرف خونه می آمدیم.این کار تقریبا برای من و ماهرخ یک عادت شده بود چون با خوردن اون
قهوه احساس می کردیم…..
تمامی حقوق مطالب برای اسکین 98 محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و توسعه توسط موزیک پارس