نویسنده : نازی صفوی
موضوع رمان : عاشقانه ، اجتماعی
خلاصه رمان :
بهشت دالانیست که وقتی پایان مییابد قدرش را میدانی.
وقتی در آغاز این مسیر بودم هیچ گاه در مخیله ام نمیگنجید با حسادتی شاید کودکانه کوتاه کنم راه این دالان را!
کاش، میگفتمش که چه خوره ای افتاده به جانم و لحظه لحظه دیوار های دالان را میجود.ما بی هم نمیتوانیم! هم تو میدانی و هم من…
اندکی از غرورت بکاه، سمتم بیا؛ دستت را به سویم دراز کن.
این دالان بیتو برایم از جنس جهنم است.
تمامی حقوق مطالب برای اسکین 98 محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و توسعه توسط موزیک پارس